شب یلدا
عزیزدلم یکی از شبای بیاد موندنی سال 1391 شب یلدابود که صبح آخرین روز پائیزی مامانی بزرگ به آنازنگ زدن ودعوتمون کردن یلدایی خلاصه ماهم که از قبل دعوت بودیم خونه مامانی بخاطراینکه باباحسین بهمون گفته اگه مامانی بزرگ کارن دعوتتون کرد چون بزرگه برید اونجا ماهم ناراحت نمیشیم با ددی تصمیم گرفتیم بریم خونه مامانی بزرگ خلاصه کلی به شماخوش گذشت چون هم کلی بچه داری کردی وپرنیا کوچولورو پرستاری میکردی وهم کلی از شیرینیهای تر خوردید خلاصه خیلی بهمون خوش گذشت ...
کلی با کیاناو پرنیا وپویا هم بازی کردی اونشب عمه سهیلا وعمه شهلا عمه فرندخت وعمه لیلا اونجا بودن البته با همسرو بچه ها وکلی هم عکس گرفتیم که چندتاشوبرات آپلود میکنم وشب تقریبا از شدت خستگی نمیتونستی شب راه بری وبرای اولین بار به ددی میگفتی من نمیام بالا من رو بگیر بغلت وچون کلا خیلی دوندگی میکنی هممون از تعجب فقل کرده بودیم بعدشم آخرشب چون مامانی وبابایی تنهابودن رفتیم پیششون وکمی هم با اونا شب یلدارو بسر کردیم.
عزیزم فلسفه شب یلداازاین قراره
یلدا و جشنهایی که در این شب برگزار میشود، یک سنت باستانی است و پیروان میترایی آن را از هزاران سال پیش در ایران برگزار میکردهاند. در این باور یلدا روز تولد خورشید و بعدها تولد میترا یا مهر است. این جشن در ماههای ماایرانیان «دی» قرار دارد که نام آفریننده در زمان پیش از زرتشتیان بوده است که بعدها او به نام آفریننده نور معروف شد. نور، روز و روشنایی خورشید، نشانههایی از آفریدگار بود، در حالی که شب، تاریکی و سرما نشانههایی از اهریمن. مشاهده تغییرات مداوم شب و روز مردم را به این باور رسانده بود که شب و روز یا روشنایی و تاریکی در یک جنگ همیشگی به سر میبرند. روزهای بلندتر روزهای پیروزی روشنایی بود، در حالی که روزهای کوتاهتر نشانهای از غلبهٔ تاریکی.
یلدا برگرفته از واژهای سریانی است و مفهوم آن « میلاد» است (زیرا برخی معتقدند که مسیح در این شب به دنیا آمد). ایرانیان باستان این شب را شب تولد الهه مهر «میترا» میپنداشتند و به همین علت این شب را جشن میگرفتند و گرد آتش جمع میشدند و شادمانه پایکوبی میکردند. آن گاه خوانی الوان میگستردند و « میزد» نثار میکردند. «میزد» نذری یا ولیمهای بود غیر نوشیدنی، مانند گوشت و نان و شیرینی و حلوا، و در آیینهای ایران باستان برای هر مراسم جشن و سرور آیینی، خوانی میگستردند که درآن وسایل لازم برای نیایش، مانند آتشدان، عطردان، بخوردان، برسم و غیره، ونیزخوردنی فصل و خوراکهای گوناگون، همچون خوراک مقدس و آیینی ویژهای که آن را « میزد» مینامیدند، بر سفره جشن مینهادند.
یکی ازباورهااین بود که در شب یلدا، قارون (ثروتمند افسانه ای)، در جامه کهنه هیزم شکنان به در خانهها میآید و به مردم هیزم میدهد، و این هیزمها در صبح روز بعد از شب یلدا، به شمش زر تبدیل میشود، بنابراین، باورمندان به این باور، شب یلدا را تا صبح به انتظار از راه رسیدن هیزم شکن زربخش و هدیه هیزمین خود بیدار میماندند و مراسم جشن و سرور و شادمانی بر پا میکردند.
شب یلدا چون سال ماایرانیان ازروی فصلها شروع میشه دقیقا سی آذرماه که آخرین شب پاییزه هست همیشه برای ماایرانیها شب خاصیه که یکی از مراسمش شب نشینی با اعضای فامیل وکناربزرگترها بودنه وبا میوه وهندوانه که عضواصلی شب یلداست وهمه میوهها که نماد تندرستی وسلامتیست پذیرایی میشن وفال حافظ هم که حتما از طرف یکی از اعضاءفامیل برای همه گرفته میشه بیشتر جنبه پیشگویی شروع روزهای شاد است چون از اولین روز دیماه روزها بلند تر میشن وبقول باستانیان خورشید از نو زاده میشه وشب یلداشب زایش خورشید به باور باستانیان بوده است.
چ
وقتی کارن بچه داری میکنه
کارن و کیانا درحال شیربه پرنیاکوچولو