راز زندگی
در افسانهها آمده، روزی كه خداوند جهان را آفرید، فرشتگان مقرب
را به بارگاه خود فراخواند و از آنها خواست تا برای پنهان كردن
راز زندگی پیشنهاد بدهند.
یكی از فرشتگان به پروردگار گفت: خداوندا، آنرا در زیر زمین مدفون كن.
فرشته دیگری گفت: آنرا در زیر دریاها قرار بده.
و سومی گفت: راز زندگی را در كوهها قرار بده.
ولی خداوند فرمود: اگر من بخواهم به گفتههای شما عمل كنم،
فقط تعداد كمی از بندگانم قادر خواهند بود آنرا بیابند !
در حالی كه من میخواهم راز زندگی در دسترس همه بندگانم باشد.
در این هنگام یكی از فرشتگان گفت: فهمیدم كجا، ای خدای مهربان
راز زندگی را در قلب بندگانت قرار بده، زیرا هیچكس به این فكر نمیافتد
كه برای پیدا كردن آن باید به قلب و درون خودش نگاه كند.
و خداوند این فكر را پسندید.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی